قصهی حیرتآور دختر نابینایی از روستای رضوان فین هرمزگان(متن کامل در ادامه مطلب )
قصهی حیرتآور دختر نابینایی در هرمزگان که خود مصدر خیرات معلولین شده است
![](http://s2.picofile.com/file/7877035585/P1011285.jpg)
او از امام رضا شفا خواست تا خود را فدای معلولین کند؛ امام شفایش داد
او از صدها کیلومتر دورتر آمده است. از روستای رضوان در شهرستان فین در استان هرمزگان. سیساله است و دچار کمبینایی و نابینایی است. یک چشمش به کلی تخلیه شده و آن دیگری، به سختی میبیند. او پر از انرژی حیات است و لبریز از ایمان. دو سال است که تحت پوشش بهزیستی قرار گرفته اما ایمان و تواناییهایش به حدی است که شاید بتوان گفت بهزیستی تحت پوشش اوست، چون دهها مددجوی معلول را در روستاها تحت پوشش آموزشهای فرهنگی و هنری قرار داده است.
اسمش زینب است، همنام خانم صبور و شجاع خاندان هاشمی که استقامتش در تلخیها و دشواریها پشت یزید و یزیدیان را به خاک رسانده است. مدتها پیش از آنکه دچار معلولیت جدی شود، با قرآن و مسجد انس داشت و با آنکه در روستای محروم رضوان زندگی میکرد، تمام توانش را برای گسترش فرهنگ قرآن گذاشته بود. شاید قرآن این افراد را برای آزمایش انتخاب میکند. آری! او مشکلاتش را امتحان الهی میداند.
بعد از اینکه معلول شد، توجهش به قرآن چندبرابر شد. در مؤسسه ی قرآنی بیتالنور جامع قرآن و عترت که شعبهای از این سازمان مردم نهاد در بندر عباس میباشد آموزش قرآن دیده و برای معلولین روستایی قرآن درس میدهد.
وقتی به او خبر دادند که قرار است به حرم امام رضا(ع) مشرف شود، بعد از اینکه دقایقی طولانی را گریهی شوق داشت، از امام رضا خواست شفایش را بدهد تا بتواند با پاهایش به روستاهای دور دست برود و به بچههای معلول قرآن درس بدهد.
مطلب شما در کانون وبلاگ نویسان استان هرمزگان منتشرشد.
موفق باشید.