داستان ( شرط استخدام )/ حرفه و فن فین هرمزگان
وبلاگ حرفه وفن فین هرمزگان منتشر کرد
داستان ( شرط استخدام )
یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت . به این منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت! پرسش این بود : شما در یک شب ، در حال رانندگی هستید . از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می گذرید ، سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند : « یک پیرزن که در حال مرگ است ، یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده است و یک خانم یا آقا که در رؤیاهایتان خیال ازدواج با او را دارید »
می توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید . کدام یک را انتخاب خواهید کرد ؟ دلیل خود را شرح دهید . پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما هم کمی فکر کنید!
مسلما این آزمون نمی تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد : پیرزن در حال مرگ است ، باید او را نجات دهید . هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد . یا باید پزشک را سوار کنید زیرا پیش از این جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که می توانید جبران کنید . اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید . باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید ، زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است هرگز قادر نباشید مانند او را پیدا کنید .
از مجموع افرادی که در این آزمون شرکت کردند ، فقط یک نفر پاسخ درست داد ، ولی دلیلی برای پاسخ خود نداشت ! او نوشته بود : « سوییچ را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس می مانیم »