۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۳:۴۳
بغضی که در جشنواره قصه گویی در هرمزگان ترکید
او از مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند سخن میگوید اما از مسوولانی که گاهی میتوانند دری را بکوبند و به او سلامی بدهند نیز گلهمند است و حتی از بر زبان آوردن آن انتظارهای بهحق پرهیز دارد
|
||||
مقدمه ای برای آغاز ... اهل شهر فین هرمزگان است، ساکت است و آرام! حتی وقتی از لحظه تصادفش میگوید، توی نگاهش، بغض است و ناراحتی! آنقدر که باور میکنی همه آن لحظههای سخت را پشت سر گذاشته و حالا... راضیه سلیمانیپور فقط به آینده فکر میکند... آیندهای که میتواند روشن باشد! 16 سال از بهترین روزهای عمرش را در مرکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر فین گذرانده بود.
او از مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند سخن میگوید اما از مسوولانی که گاهی میتوانند دری را بکوبند و به او سلامی بدهند نیز گلهمند است و حتی از بر زبان آوردن آن انتظارهای بهحق پرهیز دارد با راضیه سلیمانیپور که در شانزدهمین جشنوارهی بینالمللی قصهگویی کانون در بخش قصهگویان صوتی شرکت کرده است به گفتوگو نشستهایم.
|
متن کامل این مصاحبه به نقل از وبلاگ فین هرمزگان در ادامه مطلب ..
۹۲/۰۲/۳۰